حسین جون! قشنگم! قربون خنده های خوشگلت برم دیگه وارد ماه دوازدهم شدی. خوش اخلاق من الان دیگه با اهتمام تمام راه میری البته هنوز زانوهات آنچنان قوی نشدن ولی تا بتونی در خونه راه میری و حتی دور میزنی. خدارو شکر خوراکت نسبتا خوبه و خیلی اذیتم نمیکنی. پوره سیب زمینی به همراه شیر و البته کره محلی رو نسبت به بقیه غذاها بسیار دوست داری و خیلی راحت میخوری. مدتی بود که از تخت ما که کوتاهتر هست عقب عقب پایین میومدی و دیگه نگران افتادنت نبودیم. الان دیگه از تخت بالا هم میکشی. وقتی با تشویق ما مواجه میشدی خودت هم کلی ذوق میکردی و دست میزدی و دوباره میرفتی پایین و بالا میومدی که دوباره تشویقت کنیم من و بابا جون عاشق ...