اندر احوالات جوجَِِه جوجَکانیهای ما

مهسا جونم ،بابا جون این چند وقته برنامه کودکهای موردعلاقه خودشو دانلود میکنه و برات میاره. یکی ازاونها "خونه مادربزرگه" هست که گاهی سه تایی میشنیم و تماشا میکنیم  البته خیلی هم با استقبال شما مواجه شده.هاپو کومار به جوجه ها میگه "جوجَه جوجَکانی" و این شده اصطلاحی که من در خانه برای شما دوتا وروجک بکار میبرم.حضور مهسا برای من خیلی خوبه چون داداش حسین تا وقتی گرسنه نباشه دنبال آبجی مهسا همه جا میره و سرگرمه. البته گاهی مهسا حسابی میخندونش و گاهی وقتی میخواد کاری انجام بده از خودش دورش میکنه که البته با گریه و اعتراض داداشی مواجه میشه.

حسین عزیزم هنوز به همون ایستادنهای درجا اکتفا کردی و کل خونه و چهار دست و پا سیر میکنی. اینم خونه خاله جون:

مهسا جون بالاخره بعد از 4 سال و یکی و دوماه زضایت دادی که در خانه تل استفاده کنی و من صورت ماهتو میبینم و دیگه عادت کردی.

چه خوبه که هر دفعه صبح بیدار میشی میگی مامان تلم کو؟