مهسا و حسین عشق ما

دندان دوم+ قدم زنی های طولانی تر

1390/5/19 17:24
نویسنده : مامان
202 بازدید
اشتراک گذاری

خدایا هزار هزاران بار شکر از این عزیز دلی که به ما دادی .

نمیدونی بعضی موقعها اینقدر فشارت میدم یا به قول خاله منصوره حسابی ورزت میدم که یکدفعه یه جیغی میزنی و معترض میشی . قشنگم دیگه نصف خونه را راحت با قدمهای خودت طی میکنی تا جایی که خودت رو به یه صندلی، بوفه یا یخچال برسونی و در این حین برای حفظ تعادلت دستاتو کامل باز میکنی و خودت هم از خوشحالی این تجربه جدید جیغ میزنی و راه میری. بعدش هم وقتی میخوری زمین یا به جایی خودتو میرسونی ما رو نگاه میکنی تا تشویقت کنیم. البته این دو روزه خودت هم میتونی بدون کمک صندلی از روی زمین بلند بشی و راه بری و اینها همه در دو سه روزه مونده به ١١ ماهگیت داره رخ میده .

راستی دیروز با کمک خاله آمنه آش دندونی برات پختیم. با وجود اینکه روزه بود ولی کلی زحمت کشید. موادش را هم مینویسم تا بعدا یادم نره. گندم پوست کنده، سنگک، نخود، لوبیا قرمز، عدس، همه این مواد را کاملا میپزیم و با هم مخلوط میکنیم پیاز داغ زیاد و کمی آویشن هم در آخر پخت اضافه میکنیم و با نعناع داغ تزیین میکنیم. قبل از افطار این آش را بین همسایه ها تقسیم کردیم. اتفاقا دیروز هم متوجه شدیم که دندون دومت هم در آمده، کنار همون دندون اولی. مبارکت باشه.

آش دندونی:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)