مهسا و حسین عشق ما

نمایشگاه کتاب 92

1392/4/2 17:19
نویسنده : مامان
166 بازدید
اشتراک گذاری

مهسا جونم الان که کمی فراغت پیدا کردم میخوام از نمایشگاهی که با هم رفتیم عکس بذارم. خاطره اش خیلی توی ذهنت مونده و خیلی خوشحالم وقتی میخوای از اونجا تعریف کنی میگی " رفته بودیم دانشگاه کتاب...".البته ما تا از در ورودی به غرفه بچه ها رسیدیم کلی شما خسته شدی منم گفتم تا خیلی خسته نشدی چند تا عکس ازت بگیرم:

اما کمی نگذشته بود که از خستگی وسط سالن نشستی و تا من می آمدم سراغت داد میزدی که برو نیا. من هم کناری ایستادم و مردمی که از کنارت رد میشدند تا بادکنک را به دستت میدادند پرت میکردی وسط سالن.

کمی که خستگی ات بیرون رفت به غرفه افق رفتیم اونجا تا شد کتاب جمع کردی

بعدش هم که غرفه کانون و نقاشی و ویدئوهای هاجر عروسی داره ....

 در آخر هم میخوام علاقه ات را به پوشیدن کفش پاشنه دارت  بذارم مربوط به اوایل اردیبهشت البته الان نمیذارم زیاد بپوشی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

فاطمه
19 شهریور 92 23:19
سلام اگه دوست دارید واسه فرشته کوچولوتون کلیپ از عکساش درست کنید و همچنین یه کتاب از عکساش به من یه سربزنید منتظرم