مهسا و حسین عشق ما

21 ماهگی مهسا جونم

1391/4/3 16:58
نویسنده : مامان
231 بازدید
اشتراک گذاری

مهسای عزیزم در حالی قدم به 21 ماهگی گذاشتی که بسیاری از کلمات را ادا میکنی و تعدادی از جمله ها را هم میگویی مثل بابا رفت دایی رفت. مامان سیبی درست شد؟ (سیب زمینی پخت؟) گوشی بده اکثر کلمات رو درست ادا میکنی ولی بعضی کلمات رو هم با زبون شیرین و مینیاتوری خودت میگی.

آمانو، قارپُز (ترکی) : هندوانه   اِگ نَگ:عینک  ماکایی: ماکارونی

البته سعی میکنم که لیستی از کلماتی که به قول خودمون ترو غلطی ادا میکنی تهیه کنم و در یک پست جدا بگذارم.

عشق پارک رفتن هستی. تا بهت میگم  بیرون. کلی ذوق میکنی و میگی تاب تاب، سُسوره. 

عزیز دلم هنوز خیلی ریزه میزه موندی. برای کنترل وزن و قدت بردمت:

وزن:9800 کیلوگرم دور سر: 47 یعنی در عرض 3 ماه فقط 300 گرم اضافه کرده بودی که خیلی مطلوب نیست.

قرار شد که به هر ترفندی شده بهت غذا بدم حتی به بهای از شیر گرفتنت. اخیرا تعداد دفعاتی که شیر میخوری تازه بیشتر شده که کم نشده. نمیدونم میتونم از پس این کار بر بیام یا نه.

اولین حوله پالتویی که پوشیدی:

اینم وقتی برای عروسی پسردایی مامان (حمید آقا) رفته بودیم اراک

مهسا با لباس مهمونیش در حیاط مامان بزرگ

مهسا و دخترخاله مهدیس



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)