مهسا و حسین عشق ما

2 سال و 2 ماه

1391/8/24 1:20
نویسنده : مامان
291 بازدید
اشتراک گذاری

جدیداً به مرتب کردن علاقه زیادی داری. البته به شیوه خودت. تمام لباسها رو از کشو و کمد بیرون میاری و بدون تا کردن یا حداکثر با یک تای عمودی اونها را واقعا مرتب روی هم میچینی تا یک کوپه بزرگ از لباسهات درست کنی. وقتی میگم مهسا چیکار میکنی؟ میگی مامان جون دارم مرتب میکنم. وقتی در یک نقطه کارت تموم میشه دوباره یکی یکی اونها رو بر میداری و می بری یه جای دیگه تا اونها رو مرتب کنی گاهی دلم برات میسوزه از این همه جابجایی.

روز عید غدیر با دخترعمه زهرا برای برنامه "عمود قناد" به "انتهای خیابان الوند" (آدرسی که در کودکی خیلی به گوشمان میخورد) رفتیم. در ابتدا اجازه نمیدادند چون میگفتند زیر 3 سال هستی اما در نهایت با همراهی زهرا خانم اجازه دادند. در تمام برنامه نگران بودم که گریه کنی و مثل خیلی بچه های دیگه بیارنت بیرون. ولی خوشبختانه تا آخر برنامه نشستی و وقتی برنامه تموم شد و داشتی سالن رو ترک میکردی دوان دوان میگفتی مامان جون دست زدما! دست زدما!

عکسی از مهسا با عوامل برنامه عمو قناد

چون عکسی از دوسالگی ات نگذاشته بودم اینجا با چندعکس جبران میکنم عزیز دلم

قلبقلببا باباجون تصمیم گرفتیم که دیگه از پوشک بگیریمت. دیگه از شورت آموزشی هم استفاده نمیکنم چون حس پوشک رو داری و وقتی کارت رو میکنی لو هم نمیدی. کلا بی خیال پاک و نجسی هم شدم تا بیشتر بهت فرصت بدم. چند روز اول که اصلا کنترل نداشتی و هر جا بودی کارت را میکردی. اما الان بهتر شده و لی حوصله دستشویی رفتن رو نداری. خودت هم کاملا واقفی که جیش توی شلوار کار غلطیه و هر وقت این کارو میکنی و من ناراحت میشم سریع دست پیش را میگیری و میگی " جیش داری باید بیای دستشویی آ! تو شلوار جیش نکنیا میگی مامان جون جیش دارم" و بازهم وقتی اخمم باز نمیشه میگی" مامان جون بخند ناراحت نشو. ببین من میخندم" و خیلی مصنوعی میخندی. در مقابل این جمله آخریت اصلا مقاومت ندارم و واقعا خنده ام میگیره اونوقته که انگار کل دنیا رو بهت دادن.

قلبقلباین چند روزه در کنار مرتب کردن لباسهات به قرائت و مرتب کردن کتابها نیز مشغول شدی. همه کتابها رو یه جا میاری چه اونهایی که سالمن و چه اونهایی که ورق ورق شدن، یکی یکی چند عبارت که ازشون فهمیدی میخونی و میذاری روی هم کاملاً دقیق و مرتب. وای که چقدر من عاشق این کتاب خوندنت هستم. وقتی هم که میخوای بخوابی دوباره همه را زیر بغل میزنی و میاری روی تخت کنار خودت. ما هم حق نداریم اونها رو جابجا کنیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)