سفر به شمال
امسال هم به لطف همت دايي مهدي 26 تا 30 شهريور راهي سفر شمال شديم. گرچه من به خاطر نيني 4 ماهه اي كه در وجودم داشتم براي رفتن به سفر مردد بودم اما در نهايت راهي شدم. اولين روز راهي ماسوله شديم. خودم هم اولين بار بود كه به آنجا ميرفتم. محشر بود چه مسير زيبايي چه منطقه زيبايي فوق العاده بود و ما كلي حيفمان شد كه چرا زودتر به اين منطقه نيامديم و اين دفعه هم چقدر كم آنجا بوديم.
در آنجا هم هرسه لباس محلي پوشيديم و عكس انداختيم شما نميخواستي اين لباس رو در بياري و اصرار داشتي كه با همانها ادامه مسير بدي من خودم يكي دوتا عكس ازت گرفتم تا راضي شدي.
عليرغم اينكه از قايق سواري ميترسيدي اما به لطف سرگرميهايي كه باباجون برات فراهم كرد تحمل كردي
براي سورتمه سواري به تالش رفتيم. پارك جنگلي در آنجا بود كه تعدادي گوزن اهلي شده به واسطه چيپس و پفك در آنجا بودند. بچه هاي كمتر از 5 سال اجازه سورتمه سواري نداشتند. اما ما طور ديگري برايت تشريح كرديم تا بلكه كمي غذاخور شوي. ميگي:" آقاهه گفت بچه ات كوچيكه نميشه سوار سورتمه بشه. بايد غذا بخورم تا بزرگ بشم"
بعد از آن به جنگل ساحلي و زيباي قروق در نزديكي تالش رفتيم. از يكطرف جنگل و طرف ديگر دريا منظره زيبايي را به وجود آورده بود:
امسال بهتر از سال قبل توي دريا آب بازي كردي اما باز هم بازيهايت با ترس بود گرچه به ما خيلي چسبيد
روزي كه بندر انزلي را ترك كرديم
پس از سوار شدن در تله كابين لاهيجان به مزرعه هاي زيباي چاي رسيديم