مهسا و حسین عشق ما

14 ماهگی و 15 ماهگی

1390/10/19 13:20
نویسنده : مامان
222 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم چه روزهای قشنگی رو با هم میگذرونیم. از اینکه الان خیلی جملات رو درک میکنی لذت میبرم. بیشتر جملاتی رو که بهت میگم درست انجام میدی: اینو ببر ، اینو بیار، اینو بذار سر جاش، عروسک رو لالا کن.... کاملا دقت داری که ما چه کارهایی انجام میدیم چند وقت پیش وقتی دور هم جمع بودیم و با هم میخندیدیم یک دفعه دیدیم شما هم که وسط جمع ایستاده بودی دهانت را تا جایی که راه میداد باز کردی و گفتی "ها" خیلی بامزه بود.تازه فهمیدیم که خودمون چطور میخندیم.  گاهی اوقات هم میشینی و سرت رو میبری پایین و در حالی که داری سرت رو بالا میاری صدای "خ" رو در میاری و به همون شکل قبلی میخندی. خلاصه اینکه کلا آینه شدی.

وقتی برات شعر "ببعی میگه بع بع" رو میخونم جواب میدی بَ بَ (دنبه داری نه نه پس چرا میگی بع بع)

گاوه میگه ؟ شما میگی "با با" به جای ما ما

هر وقت آب یا هر نوشیدنی دیگه ای مثل چای یا شیر میخوای میگی "آبَ"

کلمه مامان و بابا رو هم میگی. هر وقت آیفون یا تلفن زنگ میخوره میگی "بابا" و بدو بدو گوشی تلفن رو برام میاری.

نفسم دو تا از دندونای بالا هم در اومدند. 8 آبان و 18 آبان(بین 13 ماهگی و 14 ماهگی)

راستی 15 ماهگی هم بردمت مرکز بهداشت:

وزن 9300  قد: 76 ساتیمتر

عکسها در ادامه مطلب

١٤ ماهگی:

کتابخوانی مهسا

در تاریخ 8 آذر 90 جلسه دفاع بابا برگزار شد که در آن مهسا هم حضور داشت:

مهسا در محرم:

در راه بازگشت از اراک:

مهسا داره کمک مامانش خونه رو تمیز میکنه!

15 ماهگی:

(نوشته شده در تاریخ 29 آذر 90)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)