مهسا و حسین عشق ما

2 سال و 3 ماه

1391/10/13 8:41
نویسنده : مامان
169 بازدید
اشتراک گذاری

6 دی 91

شاهزاده شیرین زبان من. 27 ماهه شدی و من مسحور شیرین زبانی و البته کارهای شیرینت. چقدر مهربان چقدر مودب و چه باهوش.

قلبقلب گاهی اوقات برای اینکه غذایت را بخوری تهدیدت میکنم که اگر نخوری من غذاتو میخورما! و شما مهربانانه میگی: باشه! بفرما بخور بفرما.تعجب

قلبقلب تو خیابون به هر عابر بانکی که میرسی میگی: مامان این عابر بانکه؟ 

مامان: بله. و بعد در حالی که راهتو به سمت همشون کج میکنی...

مهسا: مامان بریم پول بگیریم؟

قلبقلب تو خیابون هر گربه ای که میبینی کلی باهاش با صدای کشدارحرف میزنی:

پیشی سلام خوبی. بیا بغلم پیشی بیا بغلت کنم.

چند روز پیش بردمت بیرون هوا داشت تاریک میشد و من هم داشتم ماه تو آسمون رو بهت نشون میدادم و میگفتم " ماه تو آسمون کیه" و شما در جواب "باباجون"

بکدفعه دیدم یه گربه اندازه خرس از نرده های کنارمون پرید بیرون و میو کنان گذاشت دنبال ما. من هم که خیلی ترسیده بودم پا گذاشتم به فرار و مهسا هم در بغلم. با وجودی که نمیخواستم هیچوقت ترس رو ببینی ولی بالاخره دیدی و کمی بعد به من گفتی: ترسیدی؟

-نه نترسیدم.

مهسا: ترسیدی؟ و محکم حرف خودت را تایید کردی و گفتی ترسیدی! و متاسفانه زدی زیر گریه. 

خدا کنه ترس منو یادت بره.

قلبقلب جیش کردنت یه فستیوالی برای ما شده. یعنی در واقع بی حوصلگیت در دستشویی رفتن. اوایل با برچسب چسبوندن در دستشویی و بعد حباب ساز سعی کردم دستشویی را برات جذاب کنم! الان کنترل خوبی داری حتی اینور اونور شدنت موقعی که جیش داری رو هم متوجه میشم ولی یک بار در روز باید شلوارتو خیس کنی چون حوصله دستشویی رفتن رو نداری. صبحها که از خواب بیدار میشی خودت خبرم میکنی و این جای بسی خوشحالی داره که با وجود خواب آلودگی باز هم اطلاع میدی. 

قلبقلب دو تا شعر رو کاملاً از حفظ هستی دخترک باهوشم. من هم این شعرها رو خیلی دوست دارم:

" آب بازی و آب بازی         چهار اردک ناز نازی

باهم شنا میکردند         شکرخدا میکردند

چهارتایی صف بستند      به حالت خبردار

میون برکه جستند          یک و دو و سه و چهار"

---------------------------------------------------------------

"دویدم و دویدم             دو تا فرشته دیدم

فرشته ها ناز بودن         در حال پرواز بودند

به من دو تا بال دادند     پریدن و یاد دادن

پریدم و پریدم               تا به خدا رسیدم

---------------------------------------------------------------

چند تا شعر دیگه هم هستند که با هم دیگه کاملشو میخونیم.

قلبقلب دایره لغاتت خیلی خوبه و اغلب کلمات رو هم درست ادا میکنی. به همین خاطر وقتی بعضی کلمات و درست نمیگی ترجیح میدم همونطوری بگی مثلاً  ریختم میگی "خیتم" یا "خیتی؟"

وقتی مبگیرمت تا بوست کنم یا بغلت کنم مبگی "ولم نکن! ولم نکن!" به جای ولم کن.

قلبقلب رفتیم تو مغازه میوه فروشی. شما هم اصرار که سیب بخریم. اما من نمیخواستم و از مغازه زدم بیرون. شما هم وسط مغازه ایستاده بودی و داد همراه با گریه "بخر! خواهش میکنم خواهش میکنم"

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)